?معرفی کتاب “نظریە پسااستعماری و کُردشناسی”
✍مولف: دکتر”جلیل کریمی”
?سخنگفتن و نوشتن درباره یک «چیز» آفریدن آن است. هر جا که تاریخ، درباره موضوعی مسکوت بوده است، آن موضوع هرگز به هستی نیامده و دشوار بتوان آن را کشف کرد و در لابلای تاریخ، که استوار و دیرپا مینماید، جای داد. تاریخ عام، به معنایی که فوکو از تاریخ نگاشتهشده از سوی فرادستان از آن یاد میکند، در خدمت صداهای برآمده از دهان قدرت بوده است. بدین ترتیب، به موازات نزاع همیشگی در حیات واقعی بشر، تلاشی برای بقا در ساحت نمادین نیز در جریان بوده است؛ تلاشی ناکام برای بیشینه بشر.
تلاش بشر برای رسیدن به «خودآگاهی»، اما، از مسیر توجه به «دیگری» گذشته است. دیگری، به صورت پنهان و آشکار، چنان که در تلاشهای شرقشناسان(به خود مفهوم شرق و غرب بنگرید) دیده میشود، ابزار خودشناسی بوده است. متون شرقشناسانه، در چند سده اخیر، محل بازنمایی دیگری، و در عین حال «میل» اگزوتیسم غرب بوده است. امروز که به این متون، در پناه ایدهها و نظریههای بازاندیشانه مینگریم، گفتمانی را میبینیم که بیشتر از «معرفت»، در پی «قدرت» بوده است. آنچه در کتاب « نظریه پسااستعماری و کُردشناسی»، نوشتۀ «جلیل کریمی»، نشر نی، مهر۹۶، آمده است، تحلیلی است از این گفتمان.
?این کتاب، شامل سه فصل، حاصل سه سال پژوهش (۱۳۸۵-۸۸) است. در فصل اول منظومهای از مفاهيم و نظريهها (از جمله استعمار، ناسیونالیسم، جامعهشناسی و سلطه، فمینیسم، سوژگی پسااستعماری)، سیر تاریخی مطالعات پسااستعماري و توصیف فضاي فکري و موضوعی آن مطرح شده است. فصل دوم به آثار و انديشههاي ادوارد سعيد، از بانيان گفتمانکاوی استعمار و امروزه يکي از چهرههاي اصلي مطالعات پسااستعماري، پرداخته است. فصل سوم مطالعهاي در باب برخي از متون نوشته¬شده دربارۀ جامعه، تاریخ و فرهنگ کُرد است در این بخش آثار نويسندگان غربي دربارۀ مردم کُرد تحلیل می¬شود. قلمرو موضوعي اين متون بیش¬تر حوزههاي تاريخي، مردمشناختي و جامعهشناختي و هدف نگارنده تحلیل نحوۀ بازنمايي جامعۀ هدف در اين متون، به یاری روش و نظریة گفتمان است.
?بر اساس این کتاب، تا قبل از سدۀ ۱۷ ميلادي کُردستان چندان مورد توجه کشورهاي غربي و به¬تبع آن شرقشناسان نبوده است. از آن تاريخ به بعد، بر اثر رقابتهاي استعماري شديد بريتانيا، فرانسه و آلمان، گرايش به تصرف و شناخت ممالک شرقي، از جمله خاورمیانه و مناطق زندگي کُردها، به وجود آمد و کُردها نيز در مقام ملّتي متمايز از ديگران و حتي مهم جلب نظر کردند. در سدۀ نوزدهم، سياحت¬نامههاي بسياري دربارۀ شرق نگاشته شد، اما شمار آن¬هايي که تنها به کُردها و کُردستان پرداخته باشند بسيار کم بود.
?سخن اصلي بخش تجربی این اثر آن است که بیش¬تر مطالعات کُردشناسی از منطق گفتماني شرقشناسي تبعيت کرده¬اند. پیروی از اين منطق، زماني که آثار نويسندگان غربي مورد نظر است، گاه به شکل آشکار و گاه پنهان بروز ميكند. شکل پنهان اين نوع نگاه بيش¬تر در آثاري ديده ميشود که به¬نظر ميآيد با همدلي و دقت بيش¬تري نوشته شدهاند. نگارنده معتقد است بهرغم همدلي و ادعاي دقت و عينيت اين آثار، در بسياري از آن¬ها لايههاي شرقشناسانه آشکار است و اين موضوع هم در آثار نوشتهشده دربارۀ کُردها و هم دربارۀ بيش¬تر آثار مرتبط با شرق، به معناي عام، صادق است.
?نویسنده در پایان معتقد است که خروج از گفتمان دوگانهانگار و تقابلیِ شرقشناسي، به چيزي بيش¬تر از تبادل اتهام نياز دارد؛ و اين، نيازمند بازانديشي در مقولات فلسفي و بسيار مهمی مانند يکساني و تفاوت است. در چنين فضايي موضوع مهم رابطۀ بين فرهنگها، نه فاصله گرفتن از ديگري و رفتن به حوزۀ «بيتفاوتي» مبتني بر غيريت و نه »تصاحب» ديگري و سلطه بر اوست. وظيفۀ مهمي که در برابر ماست يادگيري گفتوگوي واقعي و اصيل در چارچوبي فراتر از محدوديتهاي فرايندهاي همسانسازي و محرومسازي و گشودهبودن به روی بازیهای زبانی جدید است؛ بدین ترتیب، پيامد سياسي تأملاتی از جنس کتاب، ميتواند اين باشد که بقاي نوع بشر به آمادگي ما براي استفاده از منابع قدرت و توانایيهاي فني و نيز به توان مکث در برابر غيريت ديگري، اعم از ديگري طبيعي يا فرهنگي، وابسته است.