نگاهي به رُمان «شهر موسیقیدانهای سفيد»
شهر موسیقیدانهای سفيد (شهر نوازندگان سفيد) يك رمان نخبهگراست. موضوع اصلي آن هنر و درونمايهي اصلياش ارزش هنر و تلاش براي حفظ آثار هنري است. اين رمان كه ادبياتي آمده از دل جنگ دارد، يك اثر تخيلي است كه رگههايي از واقعيت را نشان ميدهد. فضاي داستان تخيل محض است اما با وجود اينكه تمثيلي از آن در دنيا وجود ندارد، باورپذيري آن براي خواننده كار سادهاي است. زجر نويسندهي عراقي از درگيري درازمدت كشورش در جنگهاي مختلف بينالمللي و داخلي و ذرهذره نابودشدن آثار هنريِ يكي از پُرقدمتترين مكانهاي روي زمين را ميتوان دليل اصلي شكلگيري اين رمان دانست.
اين رمان نيز مانند ديگر آثار بختيار علي به سبك رئاليسم جادويي نوشته شده و ساختار غيرخطي آن كمك زيادي به كشش و جذابيت داستان ميكند. بختيار علي كه خود ديدگاهي فلسفي به جهان پيرامونش دارد، مسائل فلسفي و عقلاني را وارد فضاي زبان و ادبيات كُردي كرده است. نثر كتاب آنقدر شيوا و روان است كه گاهي به شعر ميماند.
اين رمان داستان سه موسيقيدان كُرد است كه براي زنده نگهداشتن شعر و موسيقي، شروع به سفر به شهرهاي گوناگون ميكنند و در اين راه توسط سربازان بعثي اسير ميشوند و…
بختيار علي در قالبي كاملاً متفاوت، تقابل زيبايي و مرگ، فجايع جنگ و تبعات اجتماعي آن را به تصوير ميكشد. جلادت كفتر شخصيت اول داستان اسير ميشود اما نه اسير زندانهاي دهشتناك بعثيها، بلكه اسير باورهاي هراسناك آنها براي كشتن زيباييها. او سرانجام راهي براي رهايي از اين اسارت و نجات زيباييهاي درون خود و در پي آن نجات زيباييهاي كشورش از جنگ مييابد. نويسنده در این داستان با تعصبهاي قوميتي حاكم بر جامعهاش ميجنگد. در نظر او حتی يك درجهدار جنايتكار بعثي هم ميتواند به ارزشهاي انساني بازگشته و بهسوي رستگاري گام بردارد. همين خصوصيت كه در ديگر نوشتههاي او نيز ديده ميشود، باعث شده بهشدت مورد انتقاد سنتگرايان و مورد استقبال نسل جوان قرار گيرد.
رضا کریممجاور
بختيار علي يكي از مطرحترين نويسندگان كُرد عراق، سال ۱۹۶۰ در سليمانيه بهدنيا آمد. او در دههي هشتاد از فعالان دانشجويي عراق بود و در سال ۱۹۸۹ دستگير شد و به زندان افتاد. با بهراهافتادن دوبارهي جنگهاي داخلي در كردستان عراق در سال ۱۹۹۴ او كردستان را به نشانهي اعتراض به اين برادركشيها ترك و از عراق به سوريه و پس از آن به آلمان مهاجرت كرد. شهر موسیقیدانهای سفيد نخستين بار در بهار ۱۳۸۹ با ترجمهي خوب رضا كريممجاور توسط انتشارات مرواريد به چاپ رسيد. اين مترجم كه ساكن بوكان است، بيشك با نثر روان و كمنقص خود نقش بهسزايي در گيرايي اين اثر ايفا كرده است.
گرچه در آينده «شهر موسیقیدانهای سفيد» با مفاهيم انساني و نگاه عرفانياش شناخته خواهد شد، اما بيشك نثر زيباي آن بهتنهايي اين توان را دارد تا اين كتاب را به اثري درخور توجه تبديل كند.
راضيه عالمي
منبع: كتاب هفته، شماره ۲۶۳، شنبه، چهارم ديماه ۱۳۸۹ (با اندكي تلخيص)