سینماسینما، تبسم کشاورز: ارسلان امیری، کارگردان سینما در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر با فیلم سینمایی «زالاوا» حضور دارد، این فیلم سینمایی اولین اثر سینمایی این کارگردان به شمار میرود که فیلمنامه آن را خودش به همراه آیدا پناهنده و تهمینه بهرام نوشته است.
در این فیلم سینمایی بازیگرانی چون نوید پورفرج، پوریا رحیمیسام و هدی زینالعابدین حضور دارند، «زالاوا» در دهه پنجاه شمسی میگذرد و راوی اتفاقی است که باعث ترس مردم شده و رئیس پاسگاه تلاش میکند تا امنیت را به روستا بازگرداند.
با ارسلان امیری کارگردان این فیلم درباره انگیزهها و دغدغههایش در فرآیند کارگردانی این فیلم گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
شما امسال حضور پررنگی در جشنواره دارید. علاوه بر کارگردانی «زالاوا»؛ دو فیلم دیگر با آیدا پناهنده و عادل تبریزی هم دارید. کمی درباره آنها توضیح دهید.
شروع کار حرفهای من با آیدا پناهنده بوده است. در همکاریهای ما روتین به این صورت بوده که باهم فیلمنامه بنویسیم، او کارگردانی کند و من هم گاهی کار تدوین را بر عهده داشته باشم.
همکاری با عادل تبریزی هم یک پیشنهاد و چالش ویژه برایم بود. چون همیشه احساس میکردم که کار کمدی را دوست دارم و علاقهمند بودم که کمدی را به سبک و سیاق خودم بنویسم. عادل از آنجایی که قصد داشت کاری متفاوت بسازد و خودش شوریدگی خاصی نسبت به سینما دارد من را مجاب کرد تا در این پروژه با او مشارکت کنم.
نوشتن فیلمنامه گیجگاه با همکاری عادل و براساس خاطرهای از او آزمون بزرگی برایم بود.
در کل تلاش کردیم تا کمدیای متفاوت بنویسیم که به دنیای عادل و حس و حال او نزدیک باشد.
در «زالاوا» سراغ یک سوژه سخت و فضایی نامتعارف رفتید. چطور شد که برای فیلم اول این فیلمنامه را انتخاب کردید؟
نسخه اولیه فیلمنامه زالاوا از سال ۹۲ نوشته شد و من از همان زمان دوست داشتم که این کار را بسازم. در کل به سینمای بین ژانری و هیبریدی علاقه دارم.
از آنجایی که تم و مضمون باور به نوعی در زندگی من بوده و دغدغه همیشگیام است تصمیم گرفتم تا کاری را بسازم که نگاه ویژه خودم به سینما، سبک و مضمونم باشد.
بنابراین این موضوع را از دل خاطراتی که سینه به سینه از اجداد ما به ما رسیده بود الهام گرفتم، پرداختش کردم و از آن یک داستانی خیالی، با مردمان خیالی و در یک منطقه خیالی نوشتم. برای اینکه بتوانم به آن مضمون فیلم برسم بهترین ژانری که میشد برایش در نظر گرفت نوعی ژانر وحشت معمایی، با اندکی کمدی بود که فیلمنامه به مرور براساس آن نوشته شد.
قصه فیلم در بستر دلهره و در یک روستای پر رمز و راز در غرب کشور اتفاق میافتد چرا سراغ یک روستای کردنشین رفتید و اساسا چه منطقی برای تعریف کردن قصه در آن منطقه جغرافیایی داشتید؟
این داستان میتواند در هرجای دنیا اتفاق بیفتد. اساسا یکی از جذابیتهای این موضوع برای من جهانشمول بودن آن است. ربطی به کردستان و یا هر منطقه دیگر ندارد. اما از آنجایی که من کرد هستم و دوست دارم به زبان کردی فیلم بسازم تصمیم گرفتم که زالاوا را در آن سرزمین مقابل دوربین ببرم.
زالاوا در واقع یک فیلم دلهرهآور است اما ژانرش اساسا وحشت نیست. هیچوقت نمیخواستم یک فیلم ژانر وحشت، دلهرهآور، رمانتیک یا کمدی کامل بسازم.
بلکه در واقع ابزارهایی که سینمای بین ژانری به من میدهد امکانات و چند کلید است که من میتوانم آنها را بزنم مقدار عشق، وحشت، کمدی و… را برای هدفی که دارم کنترل کنم.
قصدم این است که در انتها هیچ یک از ژانرها به پایان خودشان نرسند اما فیلم انسجام داشته باشد و موضوعش ذهن مخاطب را درگیر کند و به نوعی آگاهیبخش باشد.
جایی در تبلیغات فیلم به واقعی بودن بخشی از داستان نیز اشاره میکنید.
این که ما ذکر کردیم نیمی از این داستان واقعی است در واقع منظورمان همان ایهام واقعی بودن و ترسناک بودن است.
واقعی بودن دقیقا به این معنی است که این احتمال همیشه و در طول تاریخ وجود داشته که چنین چیزهایی منجر به یک واقعیت عینی شود و چنین اتفاقاتی در زندگی مردم تمام مردم دنیا به نوعی افتاده است.
در فیلم از دو زبان استفاده کردید کمی در اینباره توضیح دهید؟
زبان کردی یکی از زبانهای اصیل است که بسیاری از واژههای آن دستنخورده باقی مانده است. من خودم کرد هستم و این زبان را بسیار دوست دارم.
زبان کردی امکانات زیادی میدهد که خلق فضا و اتمسفر بکنم و در عین حال به قومیت و ریشهای که خودم هستم وفادار بمانم.
از آنجایی که سینما یک زبان است و از زبان گفتاری استفاده میکند بدیهی است که من فکر کردم در منطقه زادگاهم و با این زبان میتوانم یک قصه خیالی و فانتزی بگویم که در واقع الگویی برای همه جا باشد.
فیلم لزوما مربوط به فرهنگ کردستان نیست. ما اشاره کردیم که آن قومی که میبینید خیالی هستند، از جایی از شرق به غرب آمدهاند، با خودشان باورهایی آوردهاند و تحت تاثیر مردمان دیگری قرار گرفتهاند.
در فیلم بارها اشاره میشود که اینها قوم نادری هستند و هیچکس شبیه آنها نیست. به این خاطر که به وجهه نمادین فیلم اشاره کنیم و به حرف و درونمایه فیلم برسیم.
از بازیگران هم بازیهای خوبی به زبان کردی گرفتید…
بازی بازیگران بسیار دشوار بود. به این دلیل که سه بازیگر اصلی فیلم مطلقا به زبان کردی سورانی آشنایی نداشتند.
حدودا دو تا سه ماه این سه بازیگر، فشرده زبان کردی سورانی تمرین میکردند و علاوه بر یادگیری زبان باید میتوانستند با آن زبان احساسات، خشم و عواطفشان را هم بروز بدهند.
برای مثال نوید پورفرج علاوه بر زبان کردی و سورانی باید فارسی را هم با لهجه کرمانشاهیها تمرین میکرد که اگر ما تصمیم گرفتیم فیلم را دوزبانه ارائه دهیم بتواند حرف بزند و آماده باشد. حتی لهجه فارسی کرمانشاهی را هم باید طوری حرف میزد که همه لهجههای دیگر فارسی متوجه شوند و باید بعضی از واژهها را به نفع همه فهم بودن تغییر میداد.
یا پوریا حیدریسام نقش پیچیده و رازآمیزی را بازی میکرد که ما قبل از این در سینما این نقش را نداشتیم که بتواند از کسی الگو بگیرد.
هدی زین العابدین هم نقش یک پزشک کرد با تبار روستایی را بازی میکند بنابراین باید دو یا سه نوع بیان رفتاری را در بازیش تمرین میکرد.
در کل میخواهم بگویم که ارتباط بین زبان، لهجه، بدن و احساس برای تمام بازیگران زالاوا کار سختی بود.
شما در «زالاوا» به سراغ تقابل جهل و عقل رفتید. از طرفی شاهد هستیم که مردمان این روستا به یک فضای جن زده اعتقاد دارند و از سوی دیگر استواری وجود دارد که هم مرد قانون است و هم یک تنه در مقابل این جهالت میایستد. چقدر میتوان این اتمسفر پیش آمده در فرهنگ برخی از جوامع را به نقد کشید و اساسا چه ابزاری برای این تقابل وجود دارد؟
تقابل جهل و عقل به نوعی میتواند تقابلی باشد در خصوص روشهای برخورد و موضوعاتی که منشا و ریشهاش ناشناخته است. تقابل و یا روش برخورد با چیزهایی که ما مشخصا هستی و چیستی آنها را نمیدانیم. در مورد اینکه چقدر میتوانیم به عقیده خودمان درباره پدیدهای که خیلی در مورد آن نمیدانیم تعصب بورزیم. حالا اینکه چه کنشها و واکنشهایی میتوان نشان داد تا ضمن دوری از آسیب، این مسائل منجر به تراژدی نشود خودش جای بحث دارد. در این فیلم به روشهای پدیدههای غیرقابل درک هم اشاره میشود البته خیلی دوست ندارم این مسئله را باز کنم ولی میخواهم در واقع اشاره کنم که هدف نهایی فیلم این است که مخاطب در پایان فیلم را رها نکند و همچنان به آن فکر کند. در کل ساختار و فرم فیلم به این سمت رفته که موضوعات مطرح شده در آن مخاطب را به فکر کردن به خودش و به مردم وادار کند.
از منظر ژانرشناسی «زالاوا» در کدام دسته سینمایی قرار میگیرد؟ با فضاسازیهایی که در فیلم انجام دادید نمیتوان فیلم را در ژانر وحشت قرار داد اما خالی از دلهره هم نیست.
معمولا منتقدین از منظرهای گوناگونی به این نوع از فیلمها نگاه میکنند. که در این مواقع نمیتوان خیلی قاطعانه گفت که این فیلم وحشت، کمدیسیاه و یا جنایی دلهرهآور است. زالاوا قطعا در زیر مجموعه سینمای هیبریدی و یا بین ژانری قرار میگیرد. از نگاه منتقدی فیلم من وحشت، رمانتیک، دلهرهآور و ماجراجویانه است اما یکی از عناصر مشترکی که در تمامی آنها وجود دارد وحشت معمایی آن است که غالبتر است. در نهایت من نمیخواستم به هیچکدام از این ژانرها کاملا وفادار بمانم؛ به نفع اینکه کاتارسیس کامل برای مخاطب صورت نگیرد.
قصدم این بود که هر کدام از این گونههای ژانری و ساب ژانرها را در خدمت موضوع و مضمون فیلم استفاده کنم تا نه خیلی کمدی شود، نه وحشت، نه ماجراجویانه و نه معمایی. اگر میخواستم به هر کدام از این ژانرها بیش از دیگری اهمیت بدهم، وارد یک فیلم الگویی میشدم و نمیتوانستم آن موضوع را به همان شکلی که دوست دارم در فیلم مطرح بکنم.
منبع: سینماسینما