خوانش رمان کوتاه “حصار و سگهای پدرم” نوشتهی “شیرزاد حسن” ترجمەی “مریوان حلبچهای”
شناسنامه کتاب: «حصار و سگهای پدرم»، شیرزاد حسن، ترجمهی مریوان حلبچهای، نشر چشمه، تهران، چاپ ششم، ۱۳۹۸.
جواد اسحاقیان، پژوهشگر و منتقد ادبی
“شیرزاد حسن” نویسنده ی پُرآوازهی “کردستان عراق” است و رمان کوتاهش “حصار و سگهای پدرم” را به حق “نقطه ی عطفی در تاریخ ادبیات داستانی کُردی” دانستهاند. این داستان، نخستین بار در سال ۱۹۹۶ به زبان اصلی انتشار یافته و ترجمه ی فارسی چاپ ششم آن، نشان میدهد که این رمان تمثیلی و سرشار از راز و رمز، تا چه اندازه، دلالتگرانه، خواننده گرا و گیرا بوده است!
متأسفانه تا کنون خوانشی بر پایهی “بوطیقای نو” (poetics) از این اثر نیافتهام. تنها، تحلیل فشرده و گذرایی از این رمان کوتاه را “رضا کریم مجاور” در کتابی با عنوان “با راویان سرزمین زخم و عشق” خواندهام انتشار داده است. این مترجم و تحلیلگر ادبی به درستی “پدر” را در این داستان، استعارهای از “صدّام حسین” دانسته و رمان را اثری دانسته که ما از آن به “تمثیل استعاری” تعبیر کردهایم.
رمان به اعتبار “نوع ادبی” (genre) “تمثیل استعاری” (metaphoric allegory) است که به توضیحی دقیق نیاز دارد، زیرا همه ی شخصیتها، حیوانات، زمینه و فضای چیره بر رمان، یکسره استعاری و تمثیلی است و بدون درک شفاف این آرایه ی معنوی و نوع ادبی، درک دقیق اثر ادبی، دشوار است.
هریک از سازه ها و عناصر خیالی که در “نوولت” مورد خوانش ما به کار رفته، خود استعارههایی فرامتنی دارد که خواننده باید آنها را در بیرون از متن یا در متن تاریخ و جامعهی “عراق” بیابد و با برقراری پیوندهایی میان این اندازه استعاره و از رهگذر “همبافت” (context) به دیدگاه انتقادی و اعتراضی نویسنده پی برد. او از استعارههایی استفاده میکند که در واقعیت اجتماعی روزگار خودکامگی و نسل کشی قبل از سقوط “صدّام” (۲۰۰۳ م.) ما به اِزاها و بدیلهایی عینی داشته است که تنها با آگاهی از تاریخ این کشور و مطالعه در روانشناسی شخص این دیکتاتور، می توان دریافت. خوانش کنونی ما، کوششی برای درک همین استعاره های ناپیدا در متن داستان است.
۱. پدر، استعاره ای از “صدّام حسین” است: راوی داستان، پسر بزرگِ “پدر”ی است که در حصار و قلعه ای دورافتاده و بی ارتباط با دیگر مردم با شمار زیادی از مادران و خواهران و برادران و حیوانات روزگار می گذراند و در تمام سالهای زندگی خود، آرزوی کشتن پدر، در سر می پروراند.
“پدرسالار” با برقراری گونه ای تقسیم کار در میان زیردستان، بر همگان نظارت و حکومت میکند. همه چیز در این حصار، به پادگان نظامی یا “اردوگاه کار اجباری” شباهت دارد. ستم پدر، بیش از همه، متوجه زنان این اردوگاه کوچک خانوادگی است.”پدر” در این داستان، نمود تمام عیاری از یک بیمار “دیگر آزار”، ” پارانوئیدی” و “خودبزرگ بین”است.
۲. حصار، استعاره از عراق و سگها، استعاره از نیروهای انتظامیاند: چنان که گفته ایم، “پدر” برای خود، “حصار” و دژی بزرگ و استوار ساخته که به پادگان و قلعه ی نظامی بیشر شبیه است. نه کسی را یارای آمدن و نه جنبنده ای را توان بیرون رفتن از آن هست و اگر هم کسی را جرأت ورود و خروج باشد، از آسیب پدر ایمِن نخواهد ماند.
“پدر” برای حفظ موقعیت و سامان این “حصار” و جلوگیری از هر گونه آسیبی به نظم موجود، “سگان”ی دست آموز دارد که به درستی از آنها به عنوان “روح” خود نام می برد. هر کس با اقتدار و حاکمیت “پدر” درافتد، سر و کارش با این پاسبانان حفظ نظم موجود است
۳. پسر ارشد و حصاریان، استعاره ای از آزادی خواهان بی اندیشهاند: حصاریان پس از مرگ “پدر” و باز شدن درِ “حصار” باز هم راهی به جامعه ی آزاد نمی یابند و “اسارت” و به تعبیر “سیمون دو بوار (Simom de Beauvoir) “درون بودگی” ذاتی آنان شده و میراث ننگین پس افتادگی فرهنگی و اجتماعی، همچنان گران جانی می کند و چیزی تغییر نمی یابد. این گونه “بیناـ متنی” در رمان، یکی از خلاق ترین گونه های رابطه ی متنی و “گفتمان فرهنگی” با یک اثر برجسته ی جهانی است.
اینک دیگر بار به “عراق” پس از سقوط “صدام حسین” بازمیگردیم تا دریابیم مردمی که خود در روند یک مبارزه ی آرام و تدریجی ضد استبدادی شرکت مستقیم و فعال ندارند و رشته ی کارها به دست نیروهای اشغالگر بیگانه و کارگزاران وابسته ی همسایگان می افتد، نه تنها از زیور دموکراسی و پیشرفت اجتماعی محروم میمانند، بلکه عرصه بر آنان چنان تنگ می شود که بر همان گذشته ها هم حسرت می برند.
برای دانلود نسخه کامل خوانش رمان کوتاه “حصار و سگهای پدرم” بر روی دانلود PDF کلیک کنید.
دانلود PDF
هر نوع بازنشر این متن با ذکر منبع «سایت خانه کتاب کردی” مجاز است.