شناسنامه کتاب: «تنها بازمانده»، عارف قربانی، ترجمهی مژگان کاوسی، انتشارات توکلی، تهران ۱۳۹۸.
مژگان کاوسی_ مترجم کتاب
پایگاه خبری خانهٔ کتاب كُردی_”تروما” مرگ نیست اما از یک لحاظ با تجربه مرگ همبسته است؛ از این لحاظ که هر دو وقتی بر کسی عارض میشوند، صاحب تجربه با همە وجود آنها را تجربه میکند. این تجربەها چنان از تمامیت وجود آدمی میگذرند که هستی او را به دو نیمە تقسیم میکنند: نیمەای کە قبل از آن تجربه تراژیک زیستە شده و نیمە دیگری کە از درون آن جراحت زادە شده است.
اتفاقا در مورد “تیمور”، “تنها بازمانده از گورهای جمعی زنان و کودکان انفال شده” دو تجربه مرگ و تروما بر هم منطبق شدەاند. “تروما”ی تیمور دقیقا “مرگ”ی است کە از آن بازگشته است؛ شاید این یکی از پارادوکسیالترین و چالشبرانگیزترین تجربەهای بشری باشد: کسی کە یکبار “مرگ” را “زیسته” باشد و از آن پس محکوم باشد که همواره سنگینی این تجربە دهشتناک را با خود حمل کند. کسی کە از درون جراحت مرگ زاده شدە باشد و ناچار باشد بار این دو نیمە شدگی تروماتیک را تا مرگی دوبارە با خود حمل کند: “او حالا دلش دو تکه شده بود: تکەای در سینەاش و تکەای دیگر در گورهای جمعی در بیابان”
چالش اساسی در ثبت و بازگو کردن تجربەهای تروماتیک این است که اساسا چنین تجربەهایی قابل مستند کردن نیستند. آنچه کە مستند میشود تکەهای پراکندەای از تراژدی هستند کە اگرچه بار دیگر به روح شخص قربانی هاشورهای جراحتبار و جانکاه میزنند اما با تمامیت آن تجربه اینهمان نیستند. به همین دلیل است کە برخی از نویسندگان برای ثبت گزارشی انسانی از این نوع تجربەها مثلا به ژانری مانند رمان پناه میبرند که ظرفیت آن را دارد که به بازنمایی تجربەهای انضمامی بشر بپردازد و در عین حال این بازنمایی، به قول والتر بنیامین به “ویرانی تجربه” هم نینجامد. رمانی مانند “سلاخخانه شمارە پنج” اثر کورت وونه گات، اثری از این دست است که به ثبت تراژدی دردناک جنگ جهانی دوم در جریان بمباران شهر درسدن در قالب ژانر رمان میپردازد.
اما رمان نیز با همە پتانسیلهای آشکار و نهانش برای ثبت بدون ویرانی تجربەهای تراژیک بەواسطه خاصیت “برساخته بودن”ش و بە دلیل این که به هر حال این تجربه توسط “مدیوم”ی بە نام رمان بازگو میشود نمیتواند بار انتقال امانت چنین تجربەای را به دوش بکشد.
این جاست کە یا باید دست بە دامان اتوبیوگرافیهای بسیار حرفەای برای ثبت و انتقال این تجربەها شد یا این که اگر نگارش چنین اتوبیوگرافیهایی هم میسر نشد، تجربەهایی از این دست از مجرای مصاحبەها و گزارشهای بسیار دقیق و حرفەای ـ چنان که خاطرات در جریان این انتقال و گزارش نپژمرند و همچون چینی نازکی ترک برندارند ـ قلمی شوند. اختصاص جایزه نوبل ادبیات سال ٢٠١٥ به خانم “سوتلانا الکسیویچ” از سوی آکادمی نوبل دقیقا به واسطه ظرافت و دشواری بیش از حد ثبت چنین گزارشهایی است.
شاید “عارف قربانی” نویسندە و روزنامەنگار کرد عراقی را به واسطه نگارش مصاحبەها و گزارشهایی دست اول و دقیق از نسلکشی کردهای عراقی، بتوان همتای کرد الکسیویچ اوکراینی به حساب آورد.
آن چه کە کتاب “تنها بازمانده” را خواندنیتر میکند، ترجمه شیوا و روان خانم مژگان کاووسی از متن اصلی کتاب است. شیوایی این ترجمه شاید تنها به دلیل تسلط مترجم بر زبان اصلی اثر نیست بلکه بەواسطه برخوردار بودن و آگاهی از زیست ـ جهان مشترکی است که کردها در خلال قرون گذشته از سر گذراندەاند.
هر نوع بازنشر این متن با ذکر منبع «سایت خانه کتاب کردی” مجاز است.