کتاب «نیمی باد و نیمی پرنده» اثر کامبیز کریمی منتشر شد
شناسنامه کتاب: «نیمی باد و نیمی پرنده»، کامبیز کریمی، ترجمهی امید ورزنده، انتشارات نگاه، تهران ۱۴۰۴.
کامبیز کریمی از نسل سوم شعر نو کردی است؛ شاعری است که سه دهه بهطور جدی در عرصۀ ادبیات معاصر کُردی حضوری پُررنگ دارد. از چاپ اولین مجموعه شعرش له چوارچێوەی تەنگی تەنیاییدا (در چهارچوب تنگ تنهایی) تا آخرین اثرش دیاسپورا با آزمودن فرمهای تازه و بههمریختن مرز ژانرها و استفاده از ظرفیتهای انواع ادبی تبدیل به صدایی متفاوت در شعر معاصر کردستان شده است.
کامبیز کریمی
این کتاب ترجمۀ دو اثر این شاعر معاصر کُرد است. نیمی باد و نیمی پرنده را میتوان «متن باز» نامید. متن باز نه به معنای اکویی آنکه برای اولین بار و در سال ۱۹۵۸ توسط اومبرتو اکو بهعنوان یک نظریۀ ادبی وارد دنیای نقد و نظریههای ادبی شد که بر اساس آن متن برای خوانشهای گوناگون باز و گشوده است و به تعدادخوانندگان یک متن ادبی و یا اثری هنری قابل تأویل و تفسیر است، بلکه متنی باز است به همان تعبیری که شیرکو بیکس درباره کتاب ملوانکه (گردنبند) و در مقدمۀ این کتاب مینویسد: «این کتاب را متنی باز نامیدهام، اما منظورم از متن باز در تعریفی ساده خانهای است که در آن تنها یک موضوع و یک فرم زندگی نمیکنند و مالک اصلی این خانه نه شعر است، نه داستان و نه نمایشنامه».
شاید بتوان بهجای متن باز از اصطلاح پساژانر هم استفاده کرد و کتاب پیشرو را یک اثر ضد ژانر یا پساژانر نامید که در آن کامبیز کریمی از ظرفیتهای تمام ژانرهای ادبی همچون شعر نمایشنامه مونولوگ شعری، داستان و… بهره میگیرد و با عدول از صورتهای متعارف و قراردادی، مرزهای مسدود شعر را میگشاید و پیوندی اُرگانیک با سایر ژانرها برقرار میکند تا قلمش راوی اندوهها، امیدها، غربت و آوارگی مردمش باشد و تمام اینها را در جغرافیای بزرگتری بسراید. در دو کتاب دیاسپورا و واپسین لحظههای یک پرنده شاعر با خلق جغرافیایی وسیعتر از شعر تلاش کرده است تا با آگاهی از مفهوم «بینامتنیت» با متون پیش و پس از خودش به دیالوگ بنشیند.
روایت بهعنوان اصلیترین عنصر داستان در این دو اثر نقشی کلیدی دارد. نویسنده رویدادهای پیشآمده و پیش نیامده را با بهرهگیری از تکنیک جریان سیال ذهن به هم پیوند میدهد و ذهن نویسنده و مخاطب پیوسته در سفر از گذشته به آینده و حال است.
آدمهای نیمی باد و نیمی پرنده هم به شیوۀ مستقیم و از زبان نویسنده، و هم بهواسطۀ خودشان شخصیتپردازی شدهاند و هر کدام دارای صدایی است گرچه با صدای شخصیتهای دیگر همانندی دارد، اما درعینحال صدایی متمایز و مستقل است.
تکرار، همچون یکی از مؤلفههای متون ابزورد و معناباخته، در این اثر حضوری مدام دارد و گاهی خواننده با متنی ابزورد روبهرو میشود تا تلاشش برای یافتن معنا تلاشی بیهوده باشد.
روایت تاریخ مردمان کُرد پر از تراژدی و اندوه است. نویسنده با بهره گرفتن از عنصر خنده گاهی تلاش میکند تا هم زخم را به سخره بگیرد و هم بار سنگین اندوه و تراژدی را تا حدودی برای خواننده سبک کند. خنده و زبان طنز در این روایتِ سفر، غربت، مرگ و آوارگی حضوری پررنگ دارد تا هم به معنای «کوندرا»ییاش هیبت رنج را استهزا کند و هم به معنای «بکت»یاش معنا باختگیاش را به تصویر بکشد.
در نیمی باد و نیمی پرنده نویسنده علاوه بر استفاده از ژانرهای متعدد از لحنها و مدیوم های متعدد هم بهره گرفته است و به شیوهای درخور از لحن رسمی، لحن ژورنالیستی، لحن عامیانه، لحن حقوقی، عکس،نقاشی و… استفاده کرده است، اما نکتۀ قابلتأمل این است که خواننده درنهایت احساس نمیکند که با متنی کولاژ شده روبهرو است.
بهره گرفتن از بیتهای کُردی و ترانههای فولکلور در جایجای متن هم نشان از آشنایی نویسنده با ادبیات فولکلور کُردی دارد و هم با پیوند ادبیات عامۀ کردی با متنی امروزی و شاید فردایی، لحظههای شاعرانه و ادبیّت متن را دوچندان کرده است.
نیمی باد و نیمی پرنده روایت مرگ، زندگی، عشق، غربت، تنهایی و اندوههای ازلی شاعری کُرد است از جغرافیایی مشخص که هم ازلحاظ فرم و هم ازلحاظ محتوی به شیوهای متفاوت ازآنچه پیشتر گفتهشده است وارد کتابخانهها میشود.
هر نوع بازنشر این متن با ذکر منبع «خانه کتاب کُردی» مجاز است.