دریچهای به زبان جهان
علیرضا سپاهی لایین
بیمقدمه بگویم: آنچه در این مقدمهی کوتاه میخواهم خدمتتان عرض کنم، حول سه محور مهم است:
اهمیت ترجمهی شعر، اهمیت ترجمهی شعر به زبان کُردی و اهمیت ترجمهی شعر کُردی به قلم برات قویاندام.
چنانکه میدانید و اهل ادبیات برآن اتفاق نظر دارند، «شعر»، خصوصیترین و فشردهترین نوع ادبی است. بنابراین، کشف تجارب خاص یک شاعر و انتقال آن در جامهی مفاهیم عام، اگر محال نباشد، امری بسیار دشوار است. همچنین است از جنبهی فشردگی؛ شعر، یعنی بیان بیشترین معانی در کمترین کلمات. این گزاره، در حالت عادی شاید جلب توجه چندانی نکند. اما وقتی قرار باشد این ساختار موجز، رمزگشایی و به زبانی دیگر بازنمایی شود و درعین حال، بیانِ زبانِ مقصد، امانتدارانه و نزدیک به متنِ مبدا باشد، سختی کار، بیش از پیش درک و آشکار میشود. با همین ملاحظه است که بسیاری از شعرا و اهل ترجمه، در نهایت میگویند که شعر ترجمهناپذیر است.
اما آیا اذعان به چنین استنباطی، میتواند ما را به رهاکردن ترجمهی شعر مجاب کند؟ پاسخ منفی است.
شعر، در فُرم کلاسیک، به دلیل وابستگی بیشاز حدش به خلاقیتهای زبانی و معماری کلمات زبان مبدا، ترجمهناپذیرتر است، اما، اولا: جهان امروز، با قلههای باشکوه شعر کلاسیک ما ازجمله خیام و حافظ و مولانا و علی حریری و احمد خانی و ملای جزیری، از طریق همین نهضت ترجمهی شعر آشنا شده و با آن ارتباط برقرار کردهاست. ثانیا: شعر امروز جهان، اعم از کلاسیک و مدرن، دیگر بر آن محور خلاقیتهای کلامی صرف، نمیتند و حتی در ساختارگرایانهترین شعرها، بر تصویرگرایی و آفرینش معنی، تاکید دارد. میتوان گفت که به موازات زندگی مدرن و تجلی عینی دهکدهی جهانی، شعر امروز در همهی زبانها به سمت مقصدی واحد و بیان تجارب و دغدغههای مشترک رفته است. پس میتوان شعر را ترجمه کرد و باید که ترجمه را به عنوان پل ارتباط و اجتماع زبانهای زندهی جهان و دریچهای به زبان انسان معاصر، گرامی داشت.
اهمیتِ ترجمهی شعر به زبان کُردی نیز از همین ملاحظه آب میخورد و خوشبختانه در دهههای اخیر، ترجمه شعر دیگر زبانها به کردی، بهطور جدی در دستور کار اهالی ادبیات و روزنامهنگاران قرار گرفته و ترجمهی پشکو ئاکام از صد شعر نزار قبانی، از آن جمله است.
با ظهور و معرفی شاعران و نویسندگان بزرگی چون شیرکو بیکس، بختیارعلی، ژان دوست، محمد اوزون و… ترجمهی ادبیات کردی به دیگر زبانها، سرعت بیشتری گرفته اما میتوان گفت که درمجموع عکس این اتفاق کمتر افتاده است. هرچند نباید فراموش کنیم که بخشی از دیرآهنگی نهضت ترجمه «به کردی» نسبت به «از کردی»، مربوط به مشکلاتی است که زبان کردی در حوزههای نگارش و خوانش، در ذیل تنشها و تبعیضهای سیاسی کشورهای خاورمیانه، تحمل کردهاست.
در عین حال، در جایی مثل خراسان، موضوع اساسا مجزاست؛ در خراسان، باوجود اینکه زندگی دوسه میلیون کرد ساکن این جغرافیا، از گذشته تا کنون، با شعر و هنر آمیزشی بنیادین و زرین دارد و ظهور شاعران بزرگی چون جعفرقلی زنگلی و ابنغریب و همچنین هزاران قطعه «سهخشتی» و «لو»، میراث قرنها حضور و حماسهآفرینی کردها را در این خطه تمثیل میکنند، ولی به دلیل نبود رسمالخط واحد و آموزش آکادمیک این زبان و عدم حمایت رسمی از آن، اصولا چیزی به نام نگارش وجود خارجی نداشته و بالطبع مسالهی ترجمه نیز از اساس منتفی بودهاست.
در چند دههی اخیر به تناسب شکوفایی استعدادهای ریزودرشت شعر معاصر در میان کردهای خراسان، شاهد رشد اقبال عمومی به شعر و ادب بودهایم. همین اقبال، درکنار لزوم شناخت علمی و اصولی شعر، آشنایی با شعر امروز جهان را نیز اجتنابناپذیر کردهاست. این که شاعر و شنوندهی شعر امروز در میان کردهای خراسان، بداند شعرامروز «چه میگوید؟» و «چگونه میگوید؟»، ازجمله پرسشها و مولفههای مهم توسعهی فرهنگ و زبان و ادبیات هرملتی محسوب میشوند و بدیهی است که در جامعهی کُردی خراسان نیز، زمان چنین رویکرد آگاهانه و چنین شناخت استانداردی، فرارسیده است.
علاوه براین، زبان کُردی، به دلیل ساختار سیال و هارمونیکش، اصولا زبان شعر است. زبانی که شعر را – ولو ترجمه از زبانی دیگر- زیباتر میکند و چنین است که خود من، به عنوان کسی که به دو زبان شعر میگوید و به دلیل سابقهی تحصیل زبان فرانسه در دانشگاه، کم و بیش با ترجمهی شعر و نسبت بین شعر و زبان در دیگر فرهنگها آشنا هستم، میتوانم اذعان کنم که ترجمههای برات قویاندام به زبان کُردی، بیش از متن ترجمهی فارسی و بعضا زبان اصلی – درحد فهم راقم این سطور – به دلم نشسته است.
بر این اساس، «بیستون»، مجموعهشعر گرانسنگی است که دستکم سه کارکرد مهم دارد؛ ۱- ما را با شعر امروز جهان از طریق زبان مادری خودمان آشنا میکند و پنجرههای تازهای به مضمون و بیان میگشاید. ۲- دایرهی لغات زبان مادری ما را در خراسان توسعه میدهد. ۳- نخستین گام جدی و رسمی ترجمهی شعر به زبان کردی در خراسان برداشته میشود و این قطعا سرآغاز رقم خوردن فصلهای درخشانی در تاریخ ادبیات کُردیِ سرزمین خورشید و شعر خواهد بود.
به سهم خودم، ضمن آرزوی توفیق و تعالی روزافزون برای همهی دغدغهمندان فرهنگ و زبان و ادبیات کُردی در خراسان، از تلاشهای دوست و برادرم برات قویاندام در ترجمهی شعر و آمادهسازی این کتاب فاخر و نیز همتش در پاسداشت زبان مادری، صمیمانه سپاسگزارم و امیدوارم، علاقمندان زبان کُردی، بهویژه اهل ادبیات و حال کلامی، با استقبال شایسته از این اثر، زمینهی گسترش و بالندگی بیشازپیش زبانِ کُردی و شعر معاصرکرمانجی را در خراسان عزیز، فراهم آورند.
با ارادت و مهر؛ علیرضا سپاهی لایین (کاوا زیدی)
برگرفته از کتاب: بیستــــوون؛ گزیده¬ی شعر بیست ستاره از بهترین¬های جهان معاصر