گامهای تاریخ در رمان جان دوست
دکتر محمد رحیمیان
معرفی رمان تاریخی «سه گام و یک چوبۀ دار» ، اثر جان دوست، بە مناسبت سالیاد بر دار کردن شیخ سعید پیران، رهبر قیام کردها علیە دولت نوبنیاد ترکیە…… این رمان به روایت آخرین لحظات زندگی شیخ سعید پیران، از عارفان نقشبندیۀ ترکیه میپردازد که در نقطۀ تلاقی عرفان و سیاست، جان خود را فدای دفاع از آرمانهای دینی و ملی مینماید.
در این رمان که محدودۀ زمانی سهگام پایانی شیخ را تا پای چوبۀ دار در ٢٠٨ صفحه روایت میکند، با سه عنصر ادبی، عرفانی و تاریخی ایرانی مواجه میشویم؛ به گونهای که از حیث تاریخی و فرهنگی میتوان ادعا کرد که این رمان، یک رمان ایرانی است.
فضای رمان در توصیف جزئیات و بیطرفی راوی، زبان فاخر و تأثیرگذار ادبی، یادآوار لحظات «ذکر بر دار کردن امیر حسنک وزیر» در تاریخ بیهقی است. جسارت و تقیّد شیخ سعید پیران به جهانبینی عرفانی و به هیچ گرفتن آنچه رخ مینماید، «ذکر حسین بن منصور حلاج» از تذکرهاولیای عطار را فرایاد میآورد. هیجان لقای معشوق، غلیان عاطفی عاشق و تشنگی طربناک او، مولانای بلخی را تداعی میکند. تو گویی تهوّر و پایبندی به ضرورتهای سیاسیِ حسنک وزیر، جوانمردی، بیباکی و رویسرخیِ حلاج در پای دار و سرود و سماع وسکوت مولانا، یکجا در شیخ سعید پیران به مثابه قهرمان رمانِ جان دوست، تجلی یافته است.
به لحاظ سبک نگارش نیز، صلابت، ظرافت، باریکبینی، مویشکافی و حقیقتنگاری عاری از «تعصّب و تزیّد» ابوالفضل بیهقی، حلاوت و حرارت نثر عطار در روایت احوال عرفا، و ضرباهنگ و ریتم بیان مولانا در غزل و انسجام سیّال اندیشه در مثنوی معنوی، مؤلفههای قابل مقایسه در سبک اثر و زبان روایی رمان «سه گام و یک چوبۀ دار» هستند. اما دلایل بینامتنی تبلور این موارد مقایسهای در یک رمان کوردی از یک نویسندۀ کوبانیایی، تداوم حیات ادبی، فکری و ذوقی در امپراطوری فرهنگی و تاریخی ایران است. مناطق کردنشین ترکیه و سوریه، از دیاربکر تا حلب، به عنوان پارههایی از جغرافیای فرهنگی و فکری ایران، محل نشو و نمای اندیشۀ عرفانی و به ویژه مولویه و نقشبندیه بوده است. خطی که اندیشۀ مشرقی ایرانی را به مغرب میبرد، در تاریخ پیشامدرن ایرانی، در بغداد، برای حلاج و در حلب، برای سهرودی چوبۀ دار را برمیافرازد و در تاریخ مدرن با فروپاشی امپراطوری عثمانی، در شهر «آمد» همان حلقه بر گردن شیخ سعید پیران میآویزد و پرسشهای او را بیپاسخ میگذارد.
اگر حلاج و سهروردی به جرم شریعتگریزی حلقآویز میشوند، شیخ سعید پیران، به گناه شریعتمداری و دفاع از هویت قومی خود و در لوای پاسداری از کیان فروپاشیدۀ عثمانی، سر چوبپاره سرخ میکند.
رمان «سه گام و یک چوبۀ دار»، روایتی عرفانی، سیاسی و ادبی از یک واقعۀ تاریخی است. روایتی که با مؤلفههای مدرن به بیان واقعه میپردازد و از یک حادثۀ تاریخی رمانی تکنیکال، هنری، ماندگار و فراتاریخی میسازد.
شیخ سعید پیران از اقطاب نقشبندیه، در بحبوحۀ فروپاشی امپراطوری اسلامی عثمانی، در گیرودار دینزدایی و ملیگرایی افراطی معطوف به سکولاریته کردن جامعه نوبنیاد ترکیه، با دو چالش اساسی مواجه میشود: امحای مظاهر دینی و ژنوساید قومی. این دو چالش در قالب استعارهای از آغاز تا انجام داستان، تار و پود اثر را به هم تنیده است.
در سه قدمی چوبۀ دار و در واپسین لحظههای زندگی، گلوی شیخ سعید از شرنگ عطشی شورناک میسوزد. عطشی که حاصل تشنگی تاریخی او و نتیجۀ یک پرسش فلسفی است. سراسر رمان، توصیف دغدغۀ پرسیدن یا نپرسیدنِ سؤالی در گلومانده از خداوند در مقام مراد و معشوق شیخ سعید عارف است. به موازات گلهگزاریهای پیچیده در لفافۀ پرسش، تداعیهای حاصل از طعم تلخ تشنگی، بسیاری از مسائل زندگی مذهبی و تاریخی شیخ را در مسیر روایت قرار میدهد.
سیاست، تاریخ، فرهنگ، واقعیت و تخیل در لابهلای نثری رمانتیسیستی با چنان مهارت و ظرافتی پیچیده میشود که بدون تنزل به خلسههای رمانتیکی و شعار زدگیهای احساسی، نهایتاٌ اثری ادبی – تاریخی، در فرم رمانی انتقادی به منصۀ ظهور میرسد.
ریتم روایی رمان و ضرباهنگ ملایم و سماعگونۀ آن، با انسجام فکری و وحدت موضوع پیش میرود و مدام در غلیان تشنگی، پرسش مبنایی و چرایی واقعه را به تعویق میاندازد تا خواننده در تعیقب این تعلیق ادبی، فضاهایی عارفانه و در عین حال حماسی را توأمان تجربه کند و با بنیادیترین مسائل سیاسی تاریخ معاصر کوردی در ترکیه آشنا شود آن هم نه در یک اثر تاریخی بلکه درژانر رمان. رمانی که میتواند از فاجعه فاصله بگیرد و آن را به روایت یک اندیشه، فرهنگ و تاریخ برای عرضه به همۀ مردم جهان تبدیل نماید.
هر نوع بازنشر این متن با ذکر منبع «سایت خانه کتاب کردی” مجاز است.