خانه / اخبار و رویدادها / آتش زودهنگام نوروز در«چشمیدر»

آتش زودهنگام نوروز در«چشمیدر»

چهارم اسفندماه جشن باستانی نوروز در چشمیدر شهرستان سروآباد برگزار شد

آتش زودهنگام نوروز در«چشمیدر»

شیروان یاری | تا لحظه تنظیم این گزارش، دقیق ۲۵ روز معادل ۶۰۰ ساعت و ۳۶ هزار دقیقه برای شلیک توپ لحظه تحویل سال در ساعت ۶ و ۳۶ دقیقه و ۲۶ ثانیه روز چهارشنبه یکم فروردین ۱۴۰۳ شمسی مصادف با ۲۰ مارس ۲۰۲۴ و ۹ رمضان ۱۴۴۵ قمری مانده است؛ اما اینجا در غربی ترین نقطه کردستان یعنی روستایی «چشمیدر» واقع در فاصله ۱۳۰ کیلومتری سنندج – سروآباد در منطقه اورامان ژاورود بنا به عقاید چند هزار ساله مردمان این دیار از سرزمین کردستان، خورشید در چهارم اسفند ماه به نقطه اعتدال بهار( برج فلکی حمل) می رسد، وسال با رقص کُردانه پا بر زمین به گِرد شعله های فروزان آتش بر بالای تپه آبادی تحویل می شود، هنوز بر ارتفاعات سلسه کوه های شاهو دانه های بلورین برف به سان گردنبندی برگردن روستای چشمیدر از توابع بخش مرکزی پایگلان شهرستان سروآباد در تلالو با نور خورشید می درخشد و سوز سرما بر دامن پهن دامنه های زنجیره کوه شاهو چون گرگ هار در بهار زودهنگام اورامان ژاورود زوزه می کشد، چشمان سپید شاهو چون شاهینی، چیره بر بام آبادی است، که دعای «یا مقلب القلوب و الابصار؛ یا مدبر اللیل و النهار؛ یا محول الحول و الاحوال؛ حول حالنا الی احسن الحال» به ساعت رسمی و تقویم شفاهی خود نوشته مردمان این روستا به گوش می رسد ورسما نوروز از چهارم اسفندماه، دقیق ۲۵ روز مانده به ساعت سال تحویل، پای در حیاط، حیاتِ ساکنان این آبادی می نهد، کشت و زرع به کوه و دشت جان می گیرد، مزارع دیم و آبی ردای سبز می پوشد و دهقانان در هیات هوم پشمین شاهنامه فرودسی بیل بر زمین می کوبند وبذر بر قلب خاک می پاشند.

هلهله و هیاهویی برپاست، همه مردم کردستان در قلب روستای کوچک ۴۰۰ خانواری چشمیدر اورامی زبان بر سطح مسطح تپه معروف به کدخدا (کیخا) دایره وار به گرد اِلمان نوروز که از تنه درخت بلوط زاگرس در ابعاد مورب عمود بر هم به ارتفاع ۴ متر دقیق به شکل معماری پلکانی هِرم قلعه ای اورامی ها، علم شده است، می رقصند، زنان و مردان اهل قریه و یا میهمانان نیز به رسم احترام کوردی پوش شده اند، جمعیتی بالغ بر چهار هزار نفر، هم ریتم و همنوا در چشمیدر با ترانه شاد کُردی، نغمه نوروز را هم خوانی می کنند، و با سماع دستمال سه ر چوپی دایره وار می رقصند و پای بر زمین می کوبند.

در اینجا در مرکزی ترین دایره ی شادی نیز تفکیک جنسیتی حاکم است، این خط فاصله جنسیتی را یک داربست فلزی زنگ زده به ارتفاع دو متر به عینه خط کشی کرده است، نوع مرزبندی را پیرمرد ۸۰ ساله آبادی که این روزها از پای رقص افتاده است و با رخساری فرتوت و پای لنگان از فراسو به بَزم شادی جشن نوروز چشم دوخته است، تیغ نقد می زند و می گوید: «در دوران های نه چندان دور یعنی سه دهه قبل، این گونه نبود و خُنکای نسیم نوروزی که از ارتفاع شاهو در نفس های حیات اسفند بهاری چشمیدر می دمید، آتش نوروز بر بام ۲ هزار خانوار چشمیدری تا غروب چهارم اسفندماه فروزان بود»

«محمد جعفر سبحانی» آن پیرمرد سال های نه چندان دور در تقریر خاطرات جشن باستانی نوروز چشمیدر روایت می کند: این جشن باستانی، تاریخ مشخص و دقیقی ندارد و از نسلی به نسلی دیگر تغییر فُرم و ساختار داده است؛ اما محتوا همان رقص و آتش روشن کردن برای اعلام جشن باستانی نوروز است که در چهارم اسفندماه هرسال در اورامان ژاوه رود به مرکزیت چشمیدر رقم می خورد.

تا آنجا که مردان و زنان پیر و سالخورده این آبادی به یاد دارند، مراسم نوروز چشمیدر به شکل امروزی که از سراسر ایران بیایند مرسوم نبوده؛ بلکه مردان به ویژه جوانان از دوم اسفندماه به دشت و کوه می رفتند، خرواری از هیزم بلوط بر پشت بام ها تلنبار می کردند و در روز چهارم همزمان با روشن کردن آتش بر پشت بام ها، زن و مرد، پیر و جوان مختلط دست در دست هم می رقصیدند و نوروز را در چهارم اسفند به بهانه جوانه زدن درخت ها ، ذوب و روان شدن آب برف رشته کوه شاهو بر دامنه کوهپایه ها و قلب وسیع دشت ها جشن می گرفتند و این جشن به معنای سال تحویل و آغاز نوروز بود و هست.

اما این روزها افزون بر جمعیت انبوه آنچه که سحر انگیز است و زیبا ، سماع لباس رنگارنگ زنان و دختران رقص شاد کُردی در فرایند این نوروز باستانی است که در تلالو با تابش نور خورشید زیر چشم آسمان نیلی چمشیدر چون قوس قزخ می درخشد و شبیه پرهای رنگین طاووس بر قامت رقصندگان بر زمین خاکستری می خرامد و همزمان با این نقش و نگار در ردا و سیمای زنان و مردان، نمود عینی اتحاد و همبستگی در شانه هایی است که مماس هم می شوند و در حرکت دورانی گرم و صمیمی به هم سائیده می شوند و این را استاد ومدرس هه لپه رکی کُردی نیز تایید می کند و می گوید: «پاهایی که موزون از فرش به عرش و از عرش بر فرش فرود می آیند، نمادی است از اتحاد، انسجام، تعاون و همدلی که در هه لپه رکی کوردی نمود دارد و فلسفه تمام رقص های کردی شایی یا همان ( شادی) حول این محور است و در این گونه از رقص، وقتی دست در دست هم گره می زنند و اینکه بازو در بازوی هم حلقه می زنند، تمام دشمنی ها کنار گذاشته می شود و حتی کین پدر کُشته گی نیز با های هوی رقص شادی از یاد می رود»

آنگونه که «کورده وان بوستان» بنیان گذار انجمن آیین سنتی هه لپه رکی در استان کردستان، گزارش داد: در جهان ۵۷۲ نوع آیین سنتی وجود دارد که از این تعداد ۱۰۹ نوع مربوط به هه لپه رکی کُردهای مناطق کردنشین ایران، اقلیم کردستان عراق، ترکیه و سوریه است که از این ۱۰۹ نوع هه لپه رکی، ۶۴ نوع مختص کُردهای ایران است که نوع بارز آن هه لپه رکی شایی یا شادی در جشن باستانی نوروز چشمیدر است که این را جهانیان می دانند و گاهی بر عظمت عیان این تاریخ آیین سنتی چشم فرو می بندند.

او با اشاره به سه نوع هه لپه رکی کوردی از جمله شایی (شادی)، عزا و ماتم و رزم در مناطق کردنشین ایران، برگزاری جشن باستانی نوروز در روستاهای تنگیسر، چشمیدر،پالنگان ودره تفی به هنگام آتش هیزم وسط میدان رقص را ازمنظر جامعه شناسی بی نظیر می داندومی گوید:«در زمان های قدیم نوع هه لپه رکی کُردی خطی بود که در فرایند زمانی به دایره ای تغییر شکل داده است ونوع هه لپه رکی جشن باستانی زنان و مردان چشمیدر از نوع دایره ای است، نه خطی»

مشعل آتش

اینجا در چشمیدر روستایی در حد فاصل جاده سنندج- مریوان سر تقاطع سه راهی لنگریز در مسیر امتداد سه روستای لنگریز، بوریدر از صبح آنگاه که آفتاب که ازگردنبند طولی وبلند شرق شاهو بر سینه چشمیدر تابیدن گرفته است، جشنی بر پاست به نام جشن باستانی نوروز که از صبح زن، مرد، دختر، پسر اعم از جوان، نوجوان و حتی کودکان نیز بر میدان مسطح تپه کدخدا مشرف به آبادی می رقصند؛ اما به وقت بانگ اذان ظهر از مناره مسجد، بی درنگ روستا در خموشی فرو می رود، موسیقی و رقص نیز در سکون وسکوت مطلق.

اینجا ایمان نبض دارد درسجده ها و رکوع های نماز؛ مردمان این سرزمین دین و نماز را واجب الوجود می دانند و این یکی از دیگر از جلوه های زیبای این جشن باستانی نوروز در صفوف اتحاد و همبستگی بود و هست.

درحیاط تمام خانه های ساکنان چشمیدر تاقباز، باز است و هر صاحب خانه ای بر آستانه ی دروازه به احترام با لباس کُردی ایستاده است و به اندازه وسع مادی و متراژ خانه خود با زبان اورامی، میهمان به خانه می برد، یعنی ۴۰۰ خانوار، امروز میهمان دارند و بیش از ۴ هزار نفر آمده به جشن باستانی نوروز با نظم و نظام ویژه ای نهار تناول می کنند و حتی خواب قیلوله ای نیز به پلک چشمان خسته و پاهای کوفته می آویزند.

آرزوی بر باد رفته چشمیدرها آن زمان پرده از پنجره اسرارها بر می کشد که به گفته «محمد ناهید محمدی» دانش آموخته دکتری کارآفرینی اهل این روستا، مولفه های مهم از جمله کوچ مردمان این روستا ،کاهش جمعیت روز افزون، نبود فرآوری های محلی از جمله ماست، پنیر، دوغ و حتی نان سنتی از فراموشی سبک سنتی زندگی و شاید نسیان جشن باستانی نوروز در سال ها آتی این روستا خبر می دهد.

این استاد دانشگاه، معماری اورامان و جشن باستانی نوروز چشمیدر را فرصتی مغتنم برای کارآفرینی وشکل گیری صنعت گردشگری طبیعی و آیینی- سنتی می داند و معتقد است: اگر چنین تدبیری بیاندیشند؛ جوانان ناگزیر از روستا به تهران و دماوند برای کارگری کوچ نمی کنند، وصنعت دامپروری در چشمیدر فلج نمی شود که وجود فرآورده های لبنی پاستوریزه شهری در منازل روستایی، روای این قصه تلخ و تراژدی تاریخ است.

محمدی معیشت ساکنان چشمیدر را وابسته به صنعت کشاورزی و دامپروری دانست و گفت: دامپروری که به سمت نابودی است و تنها چیزی که که به عنوان کور سوی امید مانده است زارعت و باغداری از جمله درخت گردو، زردآلو، توت شیرین و انگور سیاه است که این ۴۰۰ خانوار را همچنان دلبسته به روستا نگه داشته است و گرنه اینها هم مثل ۶۰۰ خانوار کوچ کرده، مهاجرت را بر ماندن ترجیح می دادند.

او پذیرایی از میهمانان این جشن با برنج و مرغ رستوران های شهری را مثال زد و گفت: در دهه ۶۰ میهمانان جشن نوروز چشمیدر با پخت تخم مرغ محلی و پونه چشمه ساران رشته کوه شاهو، کلانه آغشته به کره محلی و ماست ودوغ سنتی پذیرایی می شدند؛ اما افسوس که هر سال با مهاجرت اجباری ناشی از نابودی کشاورزی و دامپروری این سنت دیرینه ی روشن چون آفتاب تابان به سمت افول و نهایت غروب می رود.

در کشاکش این هیاهوی خاطرات شهد شیرین دیروز و قهوه تلخ امروز فوج فوج جمعیت زن و مرد به سمت تپه کدخدا روانند، زخمه بر ساز که می خورد دست ها دوباره در هم مشابه صبح در دو طرف میدان در هم گره می خورد، دایره دوار رقص شکل می گیرد، پرده آبی آسمان صبح در عصر به سُربی می زند و با دندان سپید برفی سلسه جبال شاهو در هم می آمیزد و نم نم باران قطره / قطره بر گیسوی پریشان شادی زنان و دختران و کاکُل مردان چون شبنم بر برگ شمعدانی می پاشد، دستمال سه رچوپی دو گروه هه لپه رکی در دو میدان یکی در دست مردی کهنسال فرنجی پوش (جلیقه نمدی) با سبیل چخماقی و دیگری در دست زنی بالا بلند با لباس کُردی پشمین و دستاری منگوله دار در هوا می چرخد؛ میان اشک آه آسمان و بوی نم خاک کدخدا .

نزدیکی های غروب، آنگاه که هنوز آفتاب به رنگ سُرخ وداع از غرب شاهو تن نداده است، در وسط میدان هه لپه رکی مردان، گروهی ۱۲ نفره متشکل از (شش زن و شش مرد) به شکل نیم هلال ماه به ترتیب جنسیت ابتدا زن بعد مرد پشت سرهم با عَلَم مشعل های خاموش، با فاصله ۵۰ سانتی متر از هم قرار می گیرند؛چهار تا پنچ دور هلهله کنان به گرد هیزم بلوط که به شکل معماری پلکانی خانه روستایی مناطق اورامانات هِرم قلعه ای در نقطه ثقل مرکزی میدان رقص مردان چیدمان شده است، می چرخند و در یک نقطه به شکل اهرام ثلاثه، انتهای دسته مشعل را می گیرند و سَر مشعل های خاموش را به هم مماس می کنند، پیرمردی مشعل ها را آتش می زند و هیاهو و غلغله پرپا می شود، موسیقی و صدای شادی مردان و زنان در آسمان می پیچد و در ورای ابرها با نغمه باران بر زمینیان فرود می آید، آتش زبانه می کشد و سُرخی نوروز چشم چشمیدر در آسمان باستانی تاریخ، باری دیگر در قاب دوربین ها و قلم رسانه نگاران ثبت و ضبط می شود.

خاستگاه تاریخی نوروز چشمیدر

دکتری تاریخ و پژوهشگر تاریخ عید نوروز در کردستان به خبرنگار شرق توضیح داد که عید نوروز یکی از عیدهای کهن است که هنوز بعد از گذشت چند هزار سال ساری و جاری است و باشکوه وعظمت برگزار می شود. اگرچه در مورد نوروز و تاریخ آن و منشا و چگونگی پیدایش آن پژوهش و تحقیقات متعدد انجام شده؛ اما هنوز در مورد آغاز و چگونگی پیدایش و ابتدای آن توافق و اجماع نظر وجود ندارد و این ناشی از قدمت و دیرینگی نوروز و همچنین فراگیری آن است که بسیاری از اقوام و ملل آن را متعلق به خود می دانند؛ اما آنچه مسلم است عید نوروز عیدی متعلق به فلات ایران و اقوام و مللی است که در این فلات زندگی می کنند و خود را در چگونگی پیدایش آن سهیم می دانند.

دکتر باقر پیری

«باقر پیری» با تاکید براینکه عید نوروز در میان جمعیتی بالغ بر ۵۰۰ میلیون نفر در فلات ایران از هندوستان تا آناتولی و از خلیج فارس گرفته تا قفقاز برگزار می شود؛ تشریح کرد : نکته مهم دیگر این است، که عید نوروز مجموعه ای از اعیاد کهن دیگر را در بر گرفته که همه آن ها اکنون با نام عید نوروز می شناسیم و در نوروز ادغام شده اند زیرا عید نوروز بعد از گذشت چندین هزار سال به عنوان کهن ترین عید به رسمیت شناخته شده و در جهان برگزار می شود.

به اعتقاد این پژوهشگر و تاریخ نگار، عیدی که هم اکنون در روستاهای چشمیدر، دیوزناو، پالنگان، الک، دره تفی و بسیاری از روستاهای اورامانات برگزار می شود و مردم ما از آن به عنوان عید نوروز یاد می کنند در واقع بازمانده آیین «زن خدایی» است.
آنگونه که پیری می گوید: این عید در طول تاریخ در مناطق مختلف فلات ایران و به ویژه در منطقه زاگرس اواخر بهمن ماه تا اوایل دهه اول اسفند برگزار می شد و این موضوع درمنابع تاریخی نیز به آن اشاره شده است. به عنوان مثال ابوریحان بیرونی هزار سال پیش اشاره می کند و می گوید: عید زن خدایی مختص به زنان عفیف و پاکدامن و خیرخواه و زنانی است که عاشق همسران خود بوده اند که در مناطق مختلف ایران و به ویژه شهرهای پَهله و شهرهای دربرگیرنده منطقه زاگرس برگزار می شود.

او به استناد منابع تاریخی تشریح می کند که عید زن خدایی در واقع جشن سپندارمز است که هم اکنون در روستاهای مذکور برگزار می شود؛ اما چون هزاران سال از این عید می گذرد و قدمتی تاریخی وکهن دارد، مردم از این عید به عنوان عید نوروز یاد می کنند، اما در واقع عیدی به نام عید سپندارمز است که به دوران زن سالاری مرتبط است و بازمانده آیین و رسوم میترا در منطقه زاگرس و سراسر فلات ایران است. عید سپندارمز بعد از به حاشیه رفتن آیین میترا و قدرت گرفتن آیین زرتشت باز ارزش و احترام خود را میان مردم از دست نداد و مردم ساکن در فلات ایران و به ویژه زاگرس احترام خاصی برای این عید قائل بودند و حتی یکی از امشاسپندان زرتشت به نام فرشته موکل زمین و زنان پارسا با همین نام سپندارمز نامگذاری شد.

این استاد دانشگاه و تاریخ نگار کُرد کامیارانی، افزود: اگر عید سپندارمز یا سپندارمت ریشه یابی لغوی گردد از دو بخش سپند و آرمئیتی (زمین) تشکیل شده است به معنای (فروتن و بردباری) و عید فروتنی و پاکی و درست مَنشی است. این واژه، واژه ای سانسکریتی است که در کتاب (وداها) هم آمده به معنی آرمئیتی (زمین) است. زیرا زن که مادر است و زمین نیز به عنوان مادر فرض شده است. از این رو این عید بدین عنوان نامگذاری شده است. سپندارمز مختص به دورانی است که هنوز آریایی های هند و ایران و اروپا از هم تفکیک نشده اند و همه آنها دارای یک زبان و فرهنگ و تاریخ مشترک بوده اند. همچنین با توجه به اینکه زندگی منطقه زاگرس و تمام فلات ایران ارتباط مستقیم و تنگاتنگی با زندگی شبانی(گله داری) و کشاورزی داشته است، این عید جزو اعیاد شبانان و برزگران و کشاورزان قرار گرفت. زیرا در اواخر بهمن و اوایل اسفند زمین مجددا شاهد رویش، رشد و نمو گیاهان و درختان خواهد بود و طبیعت زنده می شود. از این رو اهمیت دو چندانی برای آنان داشت.

نویسنده کتاب تاریخی «نسیم نوروز» در ایران می افزاید : عید زمین یا آرمئیتی در گات های زرتشت نیز به آن اشاره شده و به عنوان عید ورزئینت یا آرمئیتی یا همان عید زمین یا عید مادر سالاری شناخته می شود. مورد مهم دیگر قابل اشاره دیگر این است که این عید با آیین و رسومی به نام (رقعه کژدم) هم مرتبط است. رقعه کژدم در پایان و آخر عید سپندارمز انجام می گرفت و این عید توسط مغان مادی یا مغان زرتشتی برگزار می گردید و در سراسر فلات ایران تا مناطق هیرکانی و خوارزم برگزار می شد و به نوعی بازمانده آیین بهدینان است.

به گزارش دکتر پیری، در مناطق دیگر زاگرس این عید با نام های دیگر برگزار می شود مانند«بیلندانه‌» یا بهار کُردی و در مناطق ایلام و کرمانشاه به آن «وه ‌هار کوردی» گفته می شود و تمامی این اعیاد با سپندارمز و زن خدایی و زمین و مادر مرتبط است.

برگزاری مراسم نوروز در کشورها وسرزمین های خارج از فلات ایران، اهمیت و جایگاه نوروز در تاریخ، فلسفه نوروز و جشن ها، انواع نوروز، ارتباط نوروز با افسانه و اسطوره ها، ارتباط نوروز با پیشدادیان و کیانیان، مبحث کاوه، ضحاک و درفش کاویانی و… تا نوروز در دوره معاصر، میر نوروزی، کوسه و … نوروز به دلیل دیرینگی و قدمت و جذابیت و مردمی بودنش، اکثریت قریب به اتفاق اقوام و مللی که در فلات ایران زندگی می کنند به نوعی نوروز را متعلق به خود وخود را متعلق به نوروز می دانند، زیرا نوروز عیدی مردمی است. تمامی اقوام هم سعی نموده اند، آیین ها و فرهنگ و رسم و رسوم خود را با توجه به اقلیم و جغرافیا و نیازهای خود در عید نوروز ادغام و جا دهند و آن را متعلق به خود بدانند. ما نمی توانیم به طور قطع به یقین اعلام بداریم که نوروز متعلق به کدام ملت یا کدام قوم است؛ اما نوروز متعلق به مردمان سرزمین فلات ایران است. بدون تردید مراسمات نوروز در میان کُردها بیشتر و بهتر از هر جای دیگر اصالت خود را حفظ کرده و کردستان قلب نوروز در فلات ایران است و همانند مراسم و رسومات چندین هزار سال قبل برگزار می شود. در واقع ایران سرزمین نوروز است و کردستان هم قلب این سرزمین است.

منبع: روزنامه شرق، دوشنبه ٧ اسفند١٤٠٢، شمارە ٤٧٨١

درباره‌ی خانه کتاب کُردی

همچنین ببینید

سێ وتار دەربارەی ئەدەبیاتی كوردی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *